مهاجرت یکی از مهمترین تغییراتی است که یک فرد در طول زندگی خود تجربه میکند. این تغییر تنها به جابجایی جغرافیایی محدود نمیشود، بلکه شامل تغییرات عمیق در فرهنگ، محیط اجتماعی و احساسات درونی فرد است. بسیاری از مهاجران هنگامی که با محیط جدید روبرو میشوند، با چالشهای فراوانی در زمینه سازگاری روانی مواجه میشوند. از سوی دیگر، روند رواندرمانی که در آن درمانگر و مراجع با یکدیگر کار میکنند، بهویژه در زمینههای فرهنگی و نژادی، میتواند متغیرهای خاصی را به همراه داشته باشد.
رواندرمانی بر پایه رابطهای نزدیک بین درمانگر و مراجع شکل میگیرد. این رابطه از همان ابتدا توسط پیشزمینههای فرهنگی و قومی دو طرف تحت تأثیر قرار میگیرد. تحقیقات نشان دادهاند که پیشینه فرهنگی مراجع میتواند بر نحوه ابراز احساسات، بیان مشکلات و اعتماد به درمانگر تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، فردی که در یک فرهنگ خاص بزرگ شده باشد ممکن است انتظار داشته باشد درمانگر او نیز آشنا با همان ارزشها و باورها باشد. در مقابل، درمانگرانی که خود از اقلیتهای نژادی یا فرهنگی هستند، اغلب حساسیت بیشتری نسبت به تأثیر دیدگاههای نژادی بر روند درمان دارند. این حساسیت میتواند به ایجاد فضایی امنتر برای بیان دغدغهها و تجربههای مهاجرتی کمک کند.
یکی از بزرگترین چالشهایی که مراجعان مهاجر با آن روبهرو میشوند، مواجهه با تبعیض نژادی و تجارب نژادپرستانه است. این تجربیات میتواند منجر به احساس بیگانگی و انزوا شود. در جلسات رواندرمانی، اگر مراجع احساس کند که درمانگر از دغدغههای ناشی از تبعیض آگاه نیست یا تجربههای مربوط به نژادپرستی را نادیده میگیرد، احتمالاً ارتباط درمانی دچار اختلال میشود. بنابراین، اهمیت دارد که درمانگران به این موضوع حساس بوده و از شیوههایی بهره ببرند که به مراجعان کمک کند تا بدون نگرانی از قضاوت و یا بیتوجهی، تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.
تجربه مهاجرت همراه با تغییرات قابل توجهی در هویت فردی و اجتماعی مراجع است. مهاجرت به معنای ترک دنیای آشنای قدیمی و ورود به فضایی غیرقابل پیشبینی است. برخی از مراجعان تلاش میکنند هویت فرهنگی و قومی قبلیشان را حفظ کنند، در حالی که دیگران تمایل دارند تا به سرعت با فرهنگ کشور مقصد یکپارچه شوند. این گذار ناگهانی میتواند باعث سردرگمی، احساس از دست دادن هویت و بروز تنشهای درونی شود. در همین راستا، رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا با تغییرات درونی ناشی از مهاجرت کنار بیاید و راههایی برای سازگاری با هویت جدید پیدا کند.
از طرفی یکی دیگر از ویژگیهای مهم در کار با مراجعان مهاجر، مسأله زبان است. بسیاری از مراجعانی که در کشور جدید حضور پیدا میکنند، در برقراری ارتباط به زبان غیر مادری دچار مشکل میشوند. این وضعیت میتواند به کاهش کیفیت بیان احساسات و تجربیات مراجع منجر شود. زبان نه تنها وسیلهای برای بیان احساسات است، بلکه به عنوان ابزاری برای ساختن هویت و فرهنگ فردی نیز عمل میکند.
در فرآیند رواندرمانی، هر دو طرف، چه درمانگر و چه مراجع، دارای پیشفرضها و دیدگاههایی هستند که از فرهنگ و تجربیات شخصی ناشی میشود. این پیشفرضها میتوانند به شکل ناخودآگاه روند درمان را تحت تأثیر قرار دهند. به همین دلیل، ضروری است که درمانگران دیدگاههای خود درباره آنچه «طبیعی» یا «معمول» تلقی میشود را نیز در نظر داشته باشند.
در نهایت می توان گفت مهاجرت به عنوان یک تجربه چندلایه، تغییرات عمدهای در هویت و تجربه روانی افراد به همراه دارد. در این میان، متغیرهای فرهنگی، نژادی، زبانی و معنوی نقشی اساسی در روند رواندرمانی ایفا میکنند. درک صحیح از این عوامل میتواند به درمانگران کمک کند تا با ایجاد فضایی امن و حساس به تفاوتهای فردی، به مراجعان خود در مقابله با چالشهای ناشی از مهاجرت یاری رسانند. اهمیت توجه به مسائل فرهنگی و نژادی در جلسات درمانی همچنین میتواند به بهبود روشهای درمانی و به افزایش اثربخشی آنها منجر شود.
گردآوری: فائزه بیوکیان
متن
3 نظر:
نظر بدهید