برای مطالعه بخش قبلی این مقاله می توانید به لطیفه یا رویای بیداری: نگاهی روانکاوانه به شوخی و کارکردهای آن (بخش اول) مراجعه فرمایید.
این تکنیکها شباهت زیادی به مکانیسمهای رؤیا دارند و فروید همین شباهت را به عنوان نشانهای از منشأ ناخودآگاه لطیفهها معرفی میکند. فروید معتقد است که لطیفهها اغلب حامل "محتوای سرکوبشده" هستند: امیال جنسی، پرخاشگری، یا موضوعات ممنوعهای که در حالت عادی نمیتوان آنها را بیان کرد. لطیفه، با استفاده از تکنیکهای خاص، این محتوا را به شکلی قابلقبول وارد آگاهی میکند. به همین دلیل، خنده حاصل از لطیفه نوعی تخلیه روانی است.
او همچنین به نقش اجتماعی لطیفهها اشاره میکند: لطیفه میتواند ابزاری برای انتقاد، تحقیر، یا حتی نزدیکی میان افراد باشد. در اینجا، ساختار لطیفه به گونهای طراحی میشود که هم پیام را منتقل کند، و هم از مقاومتهای روانی مخاطب عبور کند.
همچنین فروید لطیفه را با رؤیا و لغزشهای زبانی مقایسه میکند. هر سه پدیده از مکانیسمهای مشابهی استفاده میکنند و نشاندهنده تلاش روان برای بیان محتوای ناخودآگاه هستند. تفاوت اصلی در این است که لطیفه، برخلاف رؤیا، در فضای اجتماعی و آگاهانه رخ میدهد و واکنش مستقیم مخاطب را برمیانگیزد. همچنین در رؤیا، محتوای ناخودآگاه از طریق نمادها و تحریفها وارد آگاهی میشود ولی در لطیفه، همین محتوا از طریق شوخی، بازی زبانی و نقض انتظار به سطح میآید.
از طرفی فروید به کارکردهای اجتماعی لطیفه اشاره دارد:
- بیان غیرمستقیم پرخاشگری: در روابط قدرتمحور، لطیفه ابزاری برای انتقاد یا تحقیر است، بدون آنکه مستقیماً باعث تنش شود.
- تنظیم تنشهای جمعی: در موقعیتهای پرتنش، لطیفه میتواند به عنوان سوپاپ اطمینان عمل کند و فشار روانی را کاهش دهد.
- تقویت هویت گروهی: لطیفههای درونگروهی، مثل شوخیهای قومی یا صنفی، احساس تعلق و همبستگی را تقویت میکنند.
در ادامه فروید نشان میدهد که مکانیسمهای روانی لطیفه در فضای اجتماعی پیچیدهتر عمل میکنند. مثلاً:
- سوپرایگو[1] جمعی: در جمع، مقاومتهای روانی نهتنها فردی بلکه جمعیاند. لطیفه باید از سد این مقاومتها عبور کند تا خنده ایجاد شود.
- بازتاب ناخودآگاه جمعی: لطیفههایی که در یک فرهنگ خاص محبوباند، معمولاً بازتابی از امیال، ترسها یا تضادهای ناخودآگاه آن جامعهاند.
فروید همچنین به نقش لطیفه در ساختارهای قدرت اشاره میکند. لطیفه میتواند ابزاری برای مقاومت در برابر قدرت باشد، یا بالعکس، وسیلهای برای تثبیت آن. مثلاً لطیفههایی که درباره گروههای فرودست ساخته میشوند، ممکن است ناخودآگاه به بازتولید سلسلهمراتب اجتماعی کمک کنند. در فضای سیاسی، لطیفهها اغلب نقش ابزار مقاومت فرودستان در برابر نخبگان حاکم را ایفا میکنند.
برخی لطیفهها حکایت از ترومایی تاریخی در دل یک فرهنگ دارند. به عنوان مثال لطیفههای مرتبط با آذری زبانان در فرهنگ ایرانی، خود می تواند نشان دهنده ترومای تاریخی ناشی از حمله سلجوقیان (آذری زبان) به ایران باشد که با تحقیر و کوچک شمردن آن در قالب لطیفه، سعی در عبور از آن تروماست.
در بخشی دیگر فروید به این نکته اشاره میکند که برخی لطیفهها میتوانند نشانهای از تعارضات ناخودآگاه باشند. مثلاً لطیفههایی که بهطور مکرر حول یک موضوع خاص (مثل مرگ، جنسیّت یا شکست) میچرخند، ممکن است نشاندهنده وسواس روانی یا اضطراب پنهان باشند.
او همچنین تأکید میکند که در برخی موارد، لطیفهها میتوانند به عنوان لغزش زبانی هدفمند عمل کنند. یعنی فرد بهظاهر شوخی میکند، اما در واقع بخشی از حقیقت روانی خود را افشا میسازد.
لطیفه در درمان روانکاوانه
فروید پیشنهاد میدهد که تحلیل لطیفههایی که مراجع در جلسات درمانی بیان میکند، میتواند به کشف محتوای ناخودآگاه کمک کند. مثلاً اگر مراجع دائماً لطیفههایی با محتوای تحقیرآمیز نسبت به خود بیان کند، ممکن است نشانهای از احساس گناهی باشد که به منظور تنبیه خود از این نوع تحقیر، ناخودآگاه استفاده می کند.
در اینجا، لطیفه به عنوان "پنجرهای به روان مراجع" عمل میکند. ابزاری که از طریق آن، محتواهای سرکوبشده به سطح میآیند و قابل تحلیل میشوند.
فرض کنید مراجع میگوید: «من اونقدر داغونم که حتی به افسردگی هم دو تا سور زدم»
این جمله، با استفاده از مکانیزمهای دفاعی مختلف، احساس افسردگی را در قالب طنز بیان میکند. تحلیل این لطیفه (از طریق سوال هایی مثل: چرا داغون؟ اونقدر یعنی چهقدر داغون؟ چرا سور زدن؟ و...) میتواند به درمانگر کمک کند تا به لایههای عمیقتری از تجربه روانی مراجع دست یابد.
نویسنده: حامد واحدی
برای مطالعه بخش بعدی این مقاله می توانید به لطیفه یا رویای بیداری: نگاهی روانکاوانه به شوخی و کارکردهای آن (بخش سوم) مراجعه فرمایید.
[1] سوپرایگو (فرامن): وجدان اخلاقی درونی شده که از هنجارهای والدین و جامعه شکل میگیرد و به عنوان بازدارندهی امیال عمل میکند.
3 نظر:
نظر بدهید