برای مطالعه بخش قبلی این مقاله می توانید به لطیفه یا رویای بیداری: نگاهی روانکاوانه به شوخی و کارکردهای آن (بخش دوم) مراجعه فرمایید.
لطیفه ها حتی می توانند با توجه به محتوایی که در بر دارند، ساختار روانی افراد را بازنمایی کنند. در افراد وسواسی، روان تمایل دارد همه چیز را کنترل و نظمدهی کند. به عنوان مثال ممکن است مراجعی بگوید: «من اونقدر تمیزم که حتی افکارم رو هم با الکل ضدعفونی میکنم». در این لطیفه وسواس به پاکیزگی، بهطور طنزآمیز به افکار جابه جا شده است. جایی که اضطراب از افکار ممنوعه، در قالب شوخی بیان میشود. این نوع لطیفهها اغلب نشانهای از تلاش ایگو[1] برای کنترل نهاد [2]و دارای کارکردهایی چون تخلیه اضطراب بدون مواجهه مستقیم با محتوای ممنوعه، بیان غیرمستقیم میل به کنترل یا ترس از آلودگی روانی و استفاده از طنز برای کاهش تنش درون روانی هستند.
در ساختار هیستری، فرد تمایل دارد میل خود را از طریق بدن یا نمایشهای نمادین بیان کند. لطیفهها در این افراد اغلب حاوی "ابهام جنسیتی، اغواگری یا پرخاشگری پنهان" هستند. به عنوان فرد هیستریک ممکن است از این نمونه لطیفه استفاده کند: «من اونقدر جذابم که حتی رواندرمانگرم هم نمیدونه داره درمانم میکنه یا عاشقم شده». این لطیفه از جابجایی و نمایش اغواگرانه بهره میبرد. میل به دیدهشدن و تأیید، در قالب طنز بیان شده، اما در لایههای زیرین، تعارض میان میل و ممنوعیت حضور دارد. این نوع لطیفهها ممکن است در جلسات درمانی ظاهر شوند و نشانهای از انتقال [3]باشند.
لطیفه به مثابه رؤیای بیداری
فروید لطیفه را نوعی رؤیای بیداری مینامد. چون همانطور که رؤیا در خواب، میل سرکوبشده را در قالب نمادها بیان میکند، لطیفه نیز در بیداری، همان میل را با طنز و شوخی به سطح میآورد. تفاوت در این است که لطیفه نیاز به "پذیرش اجتماعی" دارد، در حالی که رؤیا در خلوت روان رخ میدهد. به عنوان مثال رؤیایی که فرد در آن برهنه در جمع ظاهر میشود، ممکن است در لطیفهای با مضمون شرم یا اغواگری بازتاب یابد.
لغزشهای زبانی، مثل اشتباه در نام بردن یا جابجایی واژهها، از نظر فروید نوعی افشای ناخودآگاهاند. وقتی کسی بهجای «مادر» میگوید «معلم»، ممکن است نشاندهندهی انتقال روانی یا میل پنهان باشد. این لغزشها گاه خندهدار میشوند، چون مخاطب، درست مثل لطیفه، ناگهان با محتوایی مواجه میشود که انتظارش را نداشته است.
لطیفه و فضای مجازی امروز ایران
در فضای مجازی، لطیفهها (میمها، توییتهای طنز، و شوخیهای تصویری) اغلب نقش سوپاپ روانی جمعی را ایفا میکنند. به عنوان مثال لطیفههای سیاسی، اغلب از نقض انتظار و ابهام معنایی بهره میبرند تا نقدی غیرمستقیم بر ساختار قدرت وارد کنند. لطیفههای جنسیتی، گاه بازتابی از اضطرابهای فرهنگی درباره روابط زن و مرد هستند و میتوانند هم بازتولید کلیشه باشند، هم مقاومت در برابر آن. در دوران بحران (مثل کرونا یا جنگ)، لطیفهها بهعنوان مکانیسم دفاعی جمعی عمل میکنند: تخلیه اضطراب، ایجاد همدلی، و بازسازی معنا در شرایط بیمعنایی.
در نهایت می توان گفت فروید در این کتاب سعی دارد تا با رویکردی روانکاوانه و از طریق زبان و شوخی، مکانیسمهای روان انسان را آشکار سازد. لطیفهها نه صرفاً پدیدههایی فرهنگی یا سرگرمکننده، بلکه ساختارهایی هستند که در تقاطع آگاهی و ناخودآگاهی، فردی و جمعی، و میل و مقاومت شکل میگیرند. از اینرو با تحلیل لطیفه، میتوان نهتنها به درک پیچیدگیهای روان انسان رسید، بلکه ردپای ترسها، امیال و گفتمانهای فرهنگی را نیز بازیابی کرد؛ چرا که لطیفه همزمان که سخن میگوید و پنهان میسازد، میخنداند و آشکار میکند.
نویسنده: حامد واحدی
[1] ایگو (من): بخشِ منطقی و مدیریتکنندهی روان که بین خواستههای نهاد و محدودیتهای سوپرایگو تعادل برقرار میکند.
[2] اید (نهاد): بخش غریزی و ابتداییِ روان که تنها به دنبال ارضای فوری امیال (لذت، گرسنگی، میل جنسی، پرخاشگری) است. بر اساس اصل لذت عمل میکند و هیچ منطق، اخلاق یا واقعبینی را نمیشناسد.
[3] انتقال: فرآیند ناخودآگاهی که در آن احساسات، تمایلات و تجربیات گذشته (معمولاً از روابط کودکی) به فردی در زمان حال (مثل درمانگر) منتقل میشود.
3 نظر:
نظر بدهید